خبرگزاری حوزه | یکی از معضلات عصر کنونی، شکاف بین نسلها و ایجاد اختلال در روابط بین نسل جدید و نسل قبلی است. قشر جوان و نوجوان معمولاً از شنیدن نصیحت بزرگترها بهویژه معلمان، مربیان و مبلغان فراریاند و سعی میکنند خود را در تیررس آنان قرار ندهند. بروز رفتارهای نابهنجار، بزهکاری، اعتیاد، رابطه با جنس مخالف و ... از پیامدهای ارتباط نادرست مربیان، مبلغان و معلمان با دانشآموزان است.
با ورود به عصر تکنولوژی و گسترش فراوان وسایل ارتباطی، دانشآموزان علاوه بر فضای حقیقی و جامعهای که در آن زندگی میکنند، با فضای مجازی نیز بهطور گستردهای در ارتباطاند.
متأسفانه این تکنولوژی خود، عامل دیگری برای شکاف بین آنان و مربیان و فاصلهی آنها ازنظر فکری و عاطفی شده است؛ اما بهراستی علت این مشکلات کجاست؟ چه کسی مقصر اصلی این ماجراست و راهحل این بحران چیست؟
دانشمندان علم ارتباطات، سه رکن اصلی ارتباط را فرستنده، گیرنده و پیام میدانند. آنان معتقدند برای برقراری ارتباط صحیح و مؤثر، هریک از این مؤلفهها باید نقش خود را بهدرستی ایفا کنند؛ اما به نظر میرسد، نقش فرستنده (مربیان، معلمان و مبلغان) در نحوهی انتقال پیام به گیرنده (دانشآموزان)، بسیار حیاتیتر است؛ زیرا او باید بداند که چه پیامی را چگونه، چه زمانی و از چه راهی به گیرنده برساند.
نحوهی برقراری ارتباط و انتقال پیام مربیان، معلمان و مبلغان با دانشآموزان در میزان پذیرش و باور آنها تأثیر به سزایی دارد. مربیان چگونه باید پیام خود را به دانشآموزان منتقل کنند تا منظور آنان را بهدرستی دریابند؟
بهترین و کاملترین پیامرسان، پیامبران الهی و کتاب آنهاست. قرآن که معجزهی پیامبر اکرم (ص) است در حد اعلای بلاغت قرار دارد، یعنی به بهترین نحو پیام خداوند را به انسانها میرساند؛ پس بهترین الگو برای حل این معضل، روش قرآن کریم است.
قرآن در جاهای مختلف برای آگاهسازی افراد از موعظه استفاده میکند، اما در نهایت تصمیمگیری را به عهدهی خود شخص میگذارد. «اِنّا هَدیناهُ السَّبیلَ اِمّا شاکِراً وَ اِمّا کَفُوراَ»، بهراستی ما راه (حق) را به او نمایاندیم، خواه شاکر (و پذیرا) باشد یا ناسپاس. (انسان، آیه ۳)
مفسران در تفسیر این آیه بیان کردهاند که: هدایت گاهی فطری است و گاهی از طریق تحصیل و تعقل، مشورت، تجربه و مطالعه به دست میآید. نوع دیگر هدایت هم از راه تبلیغ و ارشاد انبیاء و اولیاء است. امام صادق (ع) نیز در تفسیر این آیه فرمودهاند: ما راه را به او معرفی کردیم، یا آن را میگیرد و یا رها میکند. (دانشنامه اسلامی، برگرفته از سخنرانی استاد قرائتی)
با توجه به این مطالب درمییابیم که خداوند پس از ارشاد و راهنمایی بندگان به آنان حق انتخاب و اختیار داده است تا باعقل و آگاهی، راه خود را برگزینند.
اگر رفتار معلمان و مربیان با دانشآموزان توأم بامحبت و احترام به حق انتخاب آنها باشد، در این صورت آنان پیام را بهدرستی دریافت کرده و متوجه خواهند شد که مربیان، خیرخواه ایشان هستند و قصد وادار کردن آنها به کاری را ندارند.
از طرف دیگر، مسئولیتبخشی به دانشآموزان و اعتماد به توانایی و استعدادهای آنها نیز علاوه بر تقویت حس مسئولیتپذیری، نشاندهندهی بها دادن به شخصیت آنهاست. تقویت ارادهی فرد بهجای اعمال فشار و زور در عقاید شخصی و تکیهبر قدرت انتخاب او سبب رشد اعتمادبهنفس او شده و زمینه را برای تأثیرپذیری فراهم میسازد؛ زیرا هر عملی، عکسالعملی را به دنبال دارد. احترام و اعتماد به فرد، سبب احترام و اعتماد متقابل او خواهد شد درنتیجه سخنان و اندرزها را بهتر میپذیرد و رابطهی صمیمیتری با او برقرار میکند.
بنابراین وظیفهی مربیان، معلمان و مبلغان، تنها فراهم کردن زمینه و آگاهیبخشی همراه با احترام به شخصیت دانشآموزان است تا آنان با آزمونوخطا، قدرت تصمیمگیری و انتخاب داشته باشند. در این صورت با اعتمادبهنفس بیشتر و استفاده از نیروی اندیشه و تفکر خود مسیر درست را یافته، برای پیشرفت و تعالی خود سعی و تلاش میکنند. در غیر این صورت، اعمال زور و فشار سبب دوری آنان از معلمان و مربیان شده و آنها را به لجاجت وامیدارد و فاصلهی آنان را هر روز بیشتر خواهد کرد.
مربیان، مبلغان و متصدیان امر تربیت موظفاند با تغییر شیوههای ارتباطی، بهجای تقلید و تحمیل، به قدرت انتخاب دانشآموزان اعتماد کرده و با پذیرش طغیانگری آنان، مسیر را برای آزمون و خطای آنان هموار کنند، تا دانشآموزان با استفاده از عقل و منطق و تجربهگرایی خود مسیر صحیح را برگزینند.
الهه دهقانی، کارشناس ارشد تبلیغ و ارتباطات فرهنگی